عکاسی از محصولات

گرت پایداری است در کارها
شود سهل پیش تو دشوارها
از زمان هنرستان این عادت روم مونده که وقتی درگیر یه کاری میشم، دورو برم شلوغ میشه و هروقتم اطرافم شلوغ و به هم ریخته بشه پر از حس خوب میشم ! این ینی دارم یه کاری انجام میدم و برای چیزی تلاش میکنم ?
یه زمانی از اون دوره ی دو ساله رو یادم میاد که هیچ کس جز خودم نمیتونست پا تو اتاق بذاره از بس کاغذ و مقوا تو سایز های مختلف همه جای اتاق پراکنده بود.
بین خودمون بمونه ، خودمم فقط با پنجه های پام میتونستم راه برم ?
شما فقط شاهد یک دهم از به هم ریختگی پشت صحنه عکاسی هستید ?